دوشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۹

خواب یا بیداری، مسأله این است

ما همجنسگراها علاوه بر اینکه در ایران در اقلیت هستیم، ویژگیهای دیگری نیز داریم که باعث سخت‌تر شدن روند زندگی‌مان می‌شود. اصلاً نمی‌خواهم بگویم که جامعه دارد از این ویژگیها سوء استفاده می کند، پس همه‌اش تقصیر جامعه است و ما گناهی نداریم. نه چنین نیست. ما هم در این تیره‌روزی نقش داریم. بلکه باید گفت نقش‌آفرین اصلی این داستان ماییم.
اینجا من سعی دارم تا به یک سری از ویژگیهای زندگی همجنسگرایان ایرانی بصورت موشکافانه بنگرم، شاید ریشه مشکلات بهتر پدیدار شود.
تا آنجایی که شنیده و خوانده‌ام، همجنسگرایان همه‌جای دنیا، بطور متوسط، از بهره هوشی بالاتری نسبت به سایر اقشار جامعه خویش برخوردارند و این خود بیانگر آن است که هوش هیجانی یا EQ در این افراد پایین‌تر از متوسط جامعه است. به زبان سلیس یعنی همجنسگرایان قدرت درک و یادگیری بالایی دارند، اما روش صحیح زندگی را نمی‌دانند و در تصمیم‌گیری‌های زندگی، کودکانه‌تر از سایر افراد جامعه رفتار می‌کنند.
حال شرایط و ملزومات زندگی زیرزمینی در جامعه ایران را درنظر بگیرید که خود مزید بر علت است، یعنی هرکس پا در ورطه زندگی زیرزمینی بگذارد، لاجرم بسیاری از تجربیات مردم جامعه را ناکارآمد یافته و به فراموشی خواهد سپرد، لذا خود بایستی در یافتن راه و روش صحیح زندگی زیرزمینی بکوشد که این نیز به نوبه خود مستلزم صرف وقت و هزینه بسیار، توأم با اشتباهات فراوان است.
چنین شکل زندگی، عموماً احساس تنهایی و نا‌امیدی را برای فرد به همراه دارد و کم‌کم منجر به از دست دادن اعتماد به نفس نیز می‌شود. ترس از آینده شاید شوم‌ترین ارمغان چنین احساساتی است. چیزی که فرد را وادار به انجام اعمالی شتاب‌زده و نسنجیده برای یافتن کورسوی امید در زندگی آینده می‌کند، غافل از اینکه هر گام اشتباه می‌تواند بار مشکلات را بر دوش او دو صد چندان نماید.
یکی از ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای بشر، دانستن روند آشنایی با شریک زندگی است. تصور کنید که دو نفر همجنسگرا با هم ملاقات می‌کنند. ظاهر یکدیگر را پسندیده‌اند و هردو راغب به شروع مرحله Try در روابطشان هستند. حدس میزنم که Try برای دو همجنسگرا چیزی شبیه Engagement یا بقولی نامزدی برای قوم دگرجنسگرا تلقی می‌شود. خوب البته امتحان و آزمایش چیز خوبی است. اما تا زمانی خوب است که باعث آشفتگی بیشتر نشود. چه فایده دارد اگر فرد تمام عمرش در حال Try سپری شود؟؟؟ آیا این درست و معقول است که روابطش بیش از ۶ ماه دوام نداشته باشد؟!
اصلاً آیا کسی می‌داند که فلسفه Try یا نامزدی چیست؟ چه چیزی را باید Try کرد؟
متأسفانه Try کردن در ایران یک کپی‌برداری ناقص از دوران نامزدی است. غافل از آنکه این کار مقدمات خاص خود را طلب می‌کند.
درواقع اگر دو نفر از لحاظ فکری و روحی و احساسی با هم همخوانی ندارند، دیگر لزومی به Try کردن نیست. یعنی قبل از شروع Try بسیاری از مسائل باید برای طرفین حل شده باشد و توافقات بر سر مسائل مورد اختلاف صورت گرفته باشد تا دو نفر بتوانند بگونه‌ای دوران نامزدی خود را شروع کنند. این دوران نامزدی یا Try همان دوران آزمایش طرف مقابل در زمینه مسائل مورد توافق است و شاید دوران دیدن نکات ریز پنهان از نظر در نگاه ظاهری است.
مشخصاً لزومی ندارد دو نفر که هیچگونه اطلاعی از روحیات و علایق یکدیگر ندارند، بصورت شتابزده وارد مرحله Try شوند و باز بصورت شتابزده با مسائلی که از قبل باید برایشان راه‌کار ارائه می‌کردند دست و پنجه نرم کنند. البته نمی‌توان انتظار داشت که قبل از Try، دو نفر به همه‌ی ریزه‌کاری زندگی بیندیشند، لیکن مشخص کردن مواردی همچون:
۱- پوزیشن
۲- جهت‌گیری سیاسی
۳- نوع لباس و آرایش مورد علاقه
۴- نحوه پر کردن اوقات فراغت
۵- برنامه‌ریزی برای تهیه مسکن
۶- کار و منابع تأمین مالی زندگی مشترک و میزان مشارکت طرفین
۷- غذاهای مورد علاقه و یا برعکس ...
۸- دین
۹- شرکت در مهمانی‌ها یا پارتی‌ها
۱۰- نحوه ارتباط با سایر دوستان
۱۱- دیروقت به منزل مراجعه کردن
۱۲- رفتارها و یا سخنان آزار دهنده و یا خوشحال کننده
۱۳- اصول و ارزش‌هایی که پایبندی به آنها بسیار مهم است
۱۴- اعتماد متقابل
۱۵- ورزش‌ها و تفریحات مورد علاقه
۱۶- کتاب‌ها و موسیقی‌های مورد علاقه یا آزاردهنده
۱۷- میزان زمانی که از طرف مقابل انتظار دارید برای شما صرف کند
۱۸- بیماری‌ها
۱۹- عادات خلقی مشخص
۲۰- ویژگیهای مثبت و منفی طرف مقابل
۲۱- سیگار، الکل و مواد مخدر
۲۲- شرایط خانواده و بستگان طرفین
.....
وامثال اینها بسیار ضروری است، زیرا مرحله Try در واقع مرحله آزمودن صدق گفتار طرف مقابل در عمل است و نه مرحله یافتن مشکلات و چاره‌اندیشی برای آنها. تصور کنید که یک نفر از طرفین مقید به دین و دیگری ضد دین باشد و چون در آن اطراف کس دیگری برای دوستی نبوده، لاجرم این دو به دوستی و Try تن می‌دهند. حال اگر مرزها قبلاً مشخص نشده باشد، ممکن است سر زدن یک شوخی کوچک از یکی از طرفین باعث قهر کردن طرف مقابل و از هم پاشیدن بنیان دوستی گردد، درصورتی که ممکن بود چنین اتفاقی نیفتد و یا با علم به چنین مسأله‌ای دوستی بطور کلی شکل نمی‌گرفت تا غم حاصل از شکست در Try باعث افزونگی اندوه نشود. و قس علی هذا برای مواردی همچون مسکن و درآمد و سوء اعتماد و ...
هرچند فیلم Wrecked از لحاظ کیفی چندان فیلم قوی و خوش‌ساختی نیست ولی بعلت اهمیت مضمون فیلم و ارتباط آن با موضوع بحث توصیه میکنم بخشی از مشکلات زندگی یک زوج همجنسگرا را در این فیلم پیگیری کنید، و بدانید که مشکلات یک زوج همجنسگرای ایرانی شاید فراتر از موارد مطرح شده در این فیلم است.
البته موضوع دیگری که متأسفانه در مورد همجنسگرایان ایران چندان قابل استفاده نیست، همانا بهره‌گیری از تجربیات دوستان و آشنایان طرف مقابل است. که خوب بعلت زیرزمینی بودن زندگی همجنسگرایان در ایران، چندان محلی از اعراب ندارد.
فعلاً تا اینجا دست نگه می‌دارم تا نظرتان را راجع به این پست بدانم. شاید بعضی از جملات و مفاهیم را مبهم و گنگ بیان کرده باشم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر