یه بنده خدایی با توپ پر، دیشب اومده و کلی برای من کامنت گذاشته!!
مثلاً کامنت گذاشته که تو اینقدر بیسوادی که نمیدونی همجنسگرایی بیماری نیست که اصلاً کسی براش درمان پیدا کنه.
خوب واسه من یه کمی سنگینه که یکی بیاد از ورای کوههای غرب کشور اون هم با این ادبیات به من بگه بیسواد. اصلاً فکرش را که میکنم میبینم یه کم که نه بلکه خیلی سنگینه. حالا نمیدونم خودش چقدر درمورد همجنسگرایی کتاب خونده، ولی همینجا از هرکس که کتابی درمورد همجنسگرایی به زبان فارسی داره، البته کتابی که یه حرفی بیشتر از چند تا داستان اروتیک یا یه سری شعر غمناک داشته باشه، خواهش میکنم به من معرفی کنه.
مثلاً کامنت گذاشته که تو اینقدر بیسوادی که نمیدونی همجنسگرایی بیماری نیست که اصلاً کسی براش درمان پیدا کنه.
خوب واسه من یه کمی سنگینه که یکی بیاد از ورای کوههای غرب کشور اون هم با این ادبیات به من بگه بیسواد. اصلاً فکرش را که میکنم میبینم یه کم که نه بلکه خیلی سنگینه. حالا نمیدونم خودش چقدر درمورد همجنسگرایی کتاب خونده، ولی همینجا از هرکس که کتابی درمورد همجنسگرایی به زبان فارسی داره، البته کتابی که یه حرفی بیشتر از چند تا داستان اروتیک یا یه سری شعر غمناک داشته باشه، خواهش میکنم به من معرفی کنه.
میدونید چیه؟! من خیلی کتابهای انگلیسی خوندم. از کتابهای روانشناسی گرفته تا کتابهایی درمورد مثلاً قوانین آمریکا و چگونگی دور زدن آنها برای همجنسگراهای اون کشور. کتابهایی خوندم که بصورت مبسوط بیماریهای مقاربتی مربوط به همجنسگراها و راههای پیشگیری از اونها را گفته بود. کتابهایی درباره چگونگی تعامل همسران همجنسگرا برای یک زندگی پایدار. کتابهایی درباره قوانین بیمه و ازدواج زوجهای همجنسگرا. کتابهایی در رد همجنسگرایی. کتابهایی برای توجیه همجنسگرایی. خلاصه هرچیزی بگی خوندم.
یکی از سؤالات من اینه که یک زوج همجنسگرا توی ایران چه تعهداتی بهم دارند؟ چطور میشه توی ایران یک نفر مثلاً با پوزیشن T بتونه یک نفر با پوزیشن V یا B را درک کنه و یا برعکس. چطور میشه یک رابطه جنسی بیخطر داشت؟ کدام مارکهای تجاری تف مصنوعی (یا روانکنندهها) توی ایران مناسبترند و حساسیت ایجاد نمیکنند؟ چطور میشه رابطه را بر اساس عشق بنا کرد. یا چطوری دو نفر میتونن بیشتر از سه چهار سال کنار هم بمونن؟ چطوری میتونن خونه اجاره کنن و زیر یک سقف زندگی کنن؟ چطوری حساسیت جامعه را نسبت به خودشون کم کنند؟ کجاها میتونن بدون ترس از جونشون خدمات مشاوره خانواده دریافت کنن؟ کدوم پزشکهای ایران درباره بیماریهای همجنسگراها تخصص دارند؟ چطور همجنسگراها برای خودشون دوست پیدا کنن و یا با چه روشی خودشون را توی اینترنت معرفی کنن که گیر این آدمهای بزندررو نیفتن؟ اونهایی که توی ایران با زور جامعه و خانواده ازدواج میکنن باید چکار کنن؟ چطور میشه از افسردگی جلوگیری کرد؟
فکرش را که میکنم میبینم مطالب خیلی زیاده. تازه هرکدوم از مطالب بالا واسه خودشون یه سری زیرشاخهها دارن. الآن هدفم پرسیدن این سؤالات نبود و فقط خواستم بگم که وقتی من توی وبلاگم مینویسم ما همجنسگراهای ایران تعریف مشخصی از لایفاستایلمون نداریم بمعنی اینه که هیچ منبعی بطور منسجم درمورد مشکلات مبتلابه ما همجنسگراهای ایران اطلاعات درست و حسابی نداره. کتابهایی هم که واسه جامعهی آمریکا یا انگلستان نوشتن یا اصلاً بکار ما نمیاد یا باید با زبان انگلیسی خیلی راحت باشی که مثلاً ۲۰۰ صفحه کتاب را موبهمو و دقیق بخونی.
خودتون کلاه خودتون را قاضی کنید. آخه توی مملکتی که اینهمه دولت وام میده واسه ازدواج و خونهدار شدن و بچهدار شدن، توی کشوری که اینهمه هوای آدمهای متأهل را دارن و حمایت خانواده و اطرافیان و ریشسفیدهای اقوام هست ولی آخرش هم ۱۱ درصد ازدواجها به طلاق منجر میشه، چطور میشه انتظار داشت که همجنسگراها با اینهمه خفقان و بگیر و ببند بتونن یه زندگی مشترک و پایدار داشته باشن؟
حالا این وسط هیچ کتاب راهنما یا منبع درست و حسابی هم نیست که بشه ازش راهنمایی گرفت. با سعی و خطا هم نمیشه راه درست زندگی کردن را البته با هزینه کم پیدا کرد.
ضمناً به اون دوستی هم که خیال میکنه من بیسوادم میگم که قصد ندارم سوادم را به رخ شما بکشم ولی چون الآن تقریباً روی مرزهای علم درباره همجنسگرایی ایستادهام، میخوام بهت بگم که علم هیچ نظری درباره همجنسگرایی نداره و هیچ دانشمندی نمیتونه برای شما قسم بخوره که همجنسگرایی بیماری هست یا نه!! حتی دلیل همجنسگرا شدن انسانها را هم نمیدونن و بعد از ۱۵۰ سال کار علمی-تحقیقاتی فقط به این نتیجه رسیدن که چون نمیتونن تغییرش بدن پس کاری به همجنسگراها نداشته باشن. حتی از لحاظ فلسفی هم نمیتونن همجنسگرایی را توجیه کنن و فقط در برابر اون تسلیم شدن. البته میگن که احتمال خودکشی در همجنسگراها ۷ برابر انسانهای دگرجنسگرا است و امید به زندگی مردان همجنسگرا هم حدود ۵۰ ساله و تازه دلیل این امید به زندگی کم هم انگار ایدز نبوده. یادمون نره که علم از درمان سرماخوردگی هم ناتوانه و فقط میتونه علائم ظاهری اون را از بین ببره، پس بیخودی به حرفهای چند نفر که با گفتن کلمه علم میخوان سرتون را گول بمالن و بگن که همجنسگرایی بیماری هست یا نیست اعتماد نکنید.
باز هم تأکید میکنم که کسی نمیدونه همجنسگرایی واقعاً بیماریه یا نه!! فقط چون نمیتونن تغییرش بدن با ماها کاری ندارن. اینکه من توی بلاگم نوشته بودم هنوز کسی درمانی برای همجنسگرایی پیدا نکرده به معنی اعتقاد من به این جمله نبود بلکه داشتم از زبان دگرجنسگراهای اطرافم نقل میکردم.
------------------------------------
پی نوشت:
اینکه همجنسگرایی بعنوان یک گرایش جنسی پذیرفته شده اصلاً مثل گزاره های علمی مثلاً آب در 100 درجه به جوش میاد نیست. همجنسگرایی بعلت ناتوانی علم در توجیه اون، بعنوان یک گرایش جنسی پذیرفته شده!! همین!!
الآن واقعاً هیچکس نمیتونه بطور قاطع راجع به همجنسگرایی اظهار نظر کنه!!
در روانشناسی حتی یک افسردگی ساده را هم نمیتونن درمان کنن و فقط علائمش را تخفیف میدن، حالا چه رسد به همجنسگرایی که تا 60 سال پیش صحبت درباره اون در تمام دنیا بعنوان یک تابو بود.
ما الآن فقط میتونیم بگیم که همجنسگرایی وجود داره و قابل تغییر نیست، پس بگذارید با خودشون راحت باشن.
یکی از سؤالات من اینه که یک زوج همجنسگرا توی ایران چه تعهداتی بهم دارند؟ چطور میشه توی ایران یک نفر مثلاً با پوزیشن T بتونه یک نفر با پوزیشن V یا B را درک کنه و یا برعکس. چطور میشه یک رابطه جنسی بیخطر داشت؟ کدام مارکهای تجاری تف مصنوعی (یا روانکنندهها) توی ایران مناسبترند و حساسیت ایجاد نمیکنند؟ چطور میشه رابطه را بر اساس عشق بنا کرد. یا چطوری دو نفر میتونن بیشتر از سه چهار سال کنار هم بمونن؟ چطوری میتونن خونه اجاره کنن و زیر یک سقف زندگی کنن؟ چطوری حساسیت جامعه را نسبت به خودشون کم کنند؟ کجاها میتونن بدون ترس از جونشون خدمات مشاوره خانواده دریافت کنن؟ کدوم پزشکهای ایران درباره بیماریهای همجنسگراها تخصص دارند؟ چطور همجنسگراها برای خودشون دوست پیدا کنن و یا با چه روشی خودشون را توی اینترنت معرفی کنن که گیر این آدمهای بزندررو نیفتن؟ اونهایی که توی ایران با زور جامعه و خانواده ازدواج میکنن باید چکار کنن؟ چطور میشه از افسردگی جلوگیری کرد؟
فکرش را که میکنم میبینم مطالب خیلی زیاده. تازه هرکدوم از مطالب بالا واسه خودشون یه سری زیرشاخهها دارن. الآن هدفم پرسیدن این سؤالات نبود و فقط خواستم بگم که وقتی من توی وبلاگم مینویسم ما همجنسگراهای ایران تعریف مشخصی از لایفاستایلمون نداریم بمعنی اینه که هیچ منبعی بطور منسجم درمورد مشکلات مبتلابه ما همجنسگراهای ایران اطلاعات درست و حسابی نداره. کتابهایی هم که واسه جامعهی آمریکا یا انگلستان نوشتن یا اصلاً بکار ما نمیاد یا باید با زبان انگلیسی خیلی راحت باشی که مثلاً ۲۰۰ صفحه کتاب را موبهمو و دقیق بخونی.
خودتون کلاه خودتون را قاضی کنید. آخه توی مملکتی که اینهمه دولت وام میده واسه ازدواج و خونهدار شدن و بچهدار شدن، توی کشوری که اینهمه هوای آدمهای متأهل را دارن و حمایت خانواده و اطرافیان و ریشسفیدهای اقوام هست ولی آخرش هم ۱۱ درصد ازدواجها به طلاق منجر میشه، چطور میشه انتظار داشت که همجنسگراها با اینهمه خفقان و بگیر و ببند بتونن یه زندگی مشترک و پایدار داشته باشن؟
حالا این وسط هیچ کتاب راهنما یا منبع درست و حسابی هم نیست که بشه ازش راهنمایی گرفت. با سعی و خطا هم نمیشه راه درست زندگی کردن را البته با هزینه کم پیدا کرد.
ضمناً به اون دوستی هم که خیال میکنه من بیسوادم میگم که قصد ندارم سوادم را به رخ شما بکشم ولی چون الآن تقریباً روی مرزهای علم درباره همجنسگرایی ایستادهام، میخوام بهت بگم که علم هیچ نظری درباره همجنسگرایی نداره و هیچ دانشمندی نمیتونه برای شما قسم بخوره که همجنسگرایی بیماری هست یا نه!! حتی دلیل همجنسگرا شدن انسانها را هم نمیدونن و بعد از ۱۵۰ سال کار علمی-تحقیقاتی فقط به این نتیجه رسیدن که چون نمیتونن تغییرش بدن پس کاری به همجنسگراها نداشته باشن. حتی از لحاظ فلسفی هم نمیتونن همجنسگرایی را توجیه کنن و فقط در برابر اون تسلیم شدن. البته میگن که احتمال خودکشی در همجنسگراها ۷ برابر انسانهای دگرجنسگرا است و امید به زندگی مردان همجنسگرا هم حدود ۵۰ ساله و تازه دلیل این امید به زندگی کم هم انگار ایدز نبوده. یادمون نره که علم از درمان سرماخوردگی هم ناتوانه و فقط میتونه علائم ظاهری اون را از بین ببره، پس بیخودی به حرفهای چند نفر که با گفتن کلمه علم میخوان سرتون را گول بمالن و بگن که همجنسگرایی بیماری هست یا نیست اعتماد نکنید.
باز هم تأکید میکنم که کسی نمیدونه همجنسگرایی واقعاً بیماریه یا نه!! فقط چون نمیتونن تغییرش بدن با ماها کاری ندارن. اینکه من توی بلاگم نوشته بودم هنوز کسی درمانی برای همجنسگرایی پیدا نکرده به معنی اعتقاد من به این جمله نبود بلکه داشتم از زبان دگرجنسگراهای اطرافم نقل میکردم.
------------------------------------
پی نوشت:
اینکه همجنسگرایی بعنوان یک گرایش جنسی پذیرفته شده اصلاً مثل گزاره های علمی مثلاً آب در 100 درجه به جوش میاد نیست. همجنسگرایی بعلت ناتوانی علم در توجیه اون، بعنوان یک گرایش جنسی پذیرفته شده!! همین!!
الآن واقعاً هیچکس نمیتونه بطور قاطع راجع به همجنسگرایی اظهار نظر کنه!!
در روانشناسی حتی یک افسردگی ساده را هم نمیتونن درمان کنن و فقط علائمش را تخفیف میدن، حالا چه رسد به همجنسگرایی که تا 60 سال پیش صحبت درباره اون در تمام دنیا بعنوان یک تابو بود.
ما الآن فقط میتونیم بگیم که همجنسگرایی وجود داره و قابل تغییر نیست، پس بگذارید با خودشون راحت باشن.
همجنسگرایی بیماری نیست..!
پاسخحذفدر کتاب جدید اختلالات روانی DSM4 از لیست اختلالات حذف شده و به عنوان یک گرایش جنسی ثبت شده!
همین!
یوسف