جمعه، مهر ۱۶، ۱۳۸۹

عشق افلاطونی

این روزها خیلی مد شده که از واژه های "عشق افلاطونی" یا "عشق غیر افلاطونی" توی گفتگوهای روزمره استفاده بشه! بخصوص توی رسانه هایی مانند بی.بی.سی. فارسی از این دو عبارت زیاد استفاده میکنند.
تا حالا با خودتون فکر کردین که این عبارات از کجا اومده و چرا؟؟
خوب من یه زمانی (حدود 2 ماه پیش) یه پستی توی وبلاگم نوشتم با عنوان "اقلیت های جنسی" که در اون یه مقاله از دکتر آرش نراقی درباره توجیه منطقی و عقلی همجنسگرایی را برای مطالعه پیشنهاد داده بودم و گفته بودم که خوندنش برای همه ی همجنسگراها واجب عینی و برای الباقی خلایق مستحب مؤکده!!
حالا اگر اون را خونده باشید میدونید که عشق افلاطونی یعنی چی؟!
بگذارید فرض کنیم که اون مقاله را نخوندین (که البته امیدوارم هرچه زودتر دانلودش کنید و با حوصله همش را مطالعه کنید)، پس بر خود فرض میدانم که براتون از عشق افلاطونی بگم.
جونم براتون بگه که توی اون قدیما، توی یه کشوری به نام یونان باستان، ملتی زندگی میکردن که در بینشون بعضی ها فکر میکردن میتونن با تفکر و منطق، دلیل همه چیز را پیدا کنند!
یکیشون مثلاً همین افلاطون بود. در تاریخ قبل از اون و بعدش هم افرادی بودن که با منطق سعی در توجیه عشق بین یک مرد و یک زن داشتند. ولی بنظر یکی از موفق ترین توجیهات همانی بود که افلاطون ارائه داد. همانی که شاید علمای اسلامی هم توی کتابهاشون و بحثهاشون مطرح میکنن.
لب کلام این بود که هدف غایی از خلقت انسان و دستگاه تناسلیش، انجام اعمال کثیفی مثل نزدیکی از پشت، مجامعت النفس (ج.ل.ق.) و یا عمل شنیع مجامعت با همجنس نیست، پس چون اینها هدف غایی خلقت آلت تناسلی نیست و حتی حیوانات هم بر این نکته واقفند، از نظر افلاطون ارتکاب به عمل بی‏شرمانه و پست هم‏جنس‏بازی، کاری مذموم و ناپسند بود.
خلاصه اینکه چون افلاطون بصورت عقلی عشق بین زن و مرد را قبول کرده بود و توانسته بود عشق بین همجنس‏ها و یا عشق به حیوانات و اینجور چیزها را با منطق مردود و باطل اعلام کنه، به احترام آن بزرگوار، به عشق بین زن و مرد نام "عشق افلاطونی" را اطلاق کردند و چون افلاطون همجنسبازی را قبول نداشت و البته با پیشرفت علم و تکنولوژی و زمانی که عقل بشر کاملتر شد، لغت "عشق غیر افلاطونی" را برای سایر انواع عشق (یعنی عشق میان همجنس‏گراها) بکار بردند. باید تذکر بدهم که چون این لغت یه مقداری همچین دهن پرکنه، کاربردش در افواه عموم بتدریج فراگیر شد.

در آخر تأکید میکنم که مقاله دکتر آرش نراقی درباره اقلیت‏های جنسی را حتماً بخونید. منتظر هستم ببینم ازش چی متوجه شدین!؟

۶ نظر:

  1. من فکر میکردم عشق افلاطونی به عشقی میگن که توش رابطه ی جنسی مطرح نباشه.و البته بعد از خوندن مطلبت کنجکاو شدم که بیشتر تحقیق کنم،بازم به این نتیجه رسیدم که عشق افلاطونی به عشقی گفته میشه که رابطه ی جنسی توش مطرح نباشه و اگه غیر از این باشه دیگه بهش عشق افلاطونی گفته نمیشه ، ربطی هم به همجنس گرایی و اینا نداره.
    http://en.wikipedia.org/wiki/Platonic_love

    امیدوارم این دفعه دیگه سوژه نداده باشم واسه مطلب بعدیت :))))

    پاسخحذف
  2. ..وقتی اصطلاحی بین مردم باب میشه همه فقط به کارش میبرن..هر چند من اینو شنیده بودم اما بکار نبرده بودمش..حتی ممکنه معنیشو هم ندونن..منم نمیدونستم..اما چیزی که میدونم اینه که نظریات خیلی از این تاریخ گذشته هارو قبول ندارم..زمانی که علمی وجود نداشت اینا نظریه در میکردن..حالا که پیشرفت کرده منطقی اینه که نظریاتشون رد میشه!..

    یوسف

    پاسخحذف
  3. باید یه نفر خودش تجربه عشق رو داشته باشه تا بیاد و راجع بهش صحبت کنه، علمایی که حالا میان تفسیر نظریه افلاطون رو میکنن خودشون تاحالا به معنی واقعی عاشق بودن؟
    راجع به عشق هرکسی نظری میده ولی من فکر میکنم عشق اون چیزیه که هر کسی توی ذهنش برای خودش تعریف کرده، تابع قانون کلی نیست.

    پاسخحذف
  4. سلام دوست عزیز
    فکر کنم تا حالا اینجا کامنت نزاشتم، ولی الان واجب دیدم که نظرم رو بگم
    ابتدا در مورد پست قبلیت، باید بگم من هم به شدت مثل تو فکر می کنم، و معتقدم لذت لمس کردن صورت یک مرد بسیار بسیار بیشتر از ساعت ها سکس متمادی هست
    و در مورد پست دوم، من یادمه اوایل که عاشق شده بودم رفتم ویکیپدیا و یک سری چیزها درباره عشق افلاطونی خوندم
    الان دقیق یادم نیست ولی اون چیزی که یادمه این هست که عشق مثل یک مثلث هست. یعنی سه ضلع داره. و جاذبه جنسی یا همون سکس یکی از این سه ضلع هست. حالا اگه این ضلع رو حذف کنیم، دو ضلع دیگه باقی می مونه. یعنی عشقی که توش رابطه جنسی نیست. این میشه عشق افلاطونی . چه بین همجنس و چه بین دو جنس مخالف هم تفاوتی نداره
    و در مورد دکتر نراقی، دیدی وقتی حرف میزنه چه با ادبه و چه آرامشی داره؟ من که خیلی باهاش حال می کنم

    پاسخحذف
  5. جالب بود عزیزم...
    یه کم در مورد افلاطون اشتباه توضیح دادی...من یه کم میشناسمش و با بعضی از آثارشم آشنام
    اون یک "عاقل صرف" نیست
    کتاب "رساله ضیافت" افلاطون رو دیدی؟

    پاسخحذف