سه‌شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۹

ازدواج به سبک ایرانی 2

بعد از نوشتن پست "ازدواج به سبک ایرانی" لازم دیدم یه کمی توضیحات اضافه کنم.
راستش فکر میکنم توی ما همجنسگراها هم مثل دگرجنسگراها یه عده هستن که به ازدواج اعتقاد دارن! یعنی یه جورایی دوست دارن یه عشقی داشته باشن که فقط مال خودشون باشه و فقط به اون تعلق خاطر داشته باشن.
یه چیزی که در این میون آزار دهنده بنظر میرسه اینه که توی ایران، یه عده دگرجنسگرا وجود دارن که ازدواج را حق مسلم خودشون میدونن و اصلاً به احساسات ما همجنسگراها اهمیت نمیدن.
اگر من الآن توی ایران ازدواج کنم، اولاً باید به هزار جور ترفند متوسل بشم تا ازدواجم از دید دگرجنسگراها پنهان بمونه و ثانیاً شاید خیلی از آزادی های عمل را توی زندگی از دست بدم. مثلاً شاید من بخوام برای ادامه تحصیل از ایران برم. اولین وظیفه ای که دارم اینه که یه فکری برای همسرم بکنم. نه اون میتونه تنها زندگی کنه و نه من میتونم بدون اون نفس بکشم!
بنظرم این یه حسی از کیفیت ازدواج به دست میده! ولی آیا من الآن میتونم چنین مسئولیتی را قبول کنم؟ یعنی آیا میتونم هزینه زندگی دو نفر را توی مثلاً کانادا تأمین کنم؟؟ یا بهتره بگم آیا خواهیم تونست هزینه زندگی هردومون را در اونجا تأمین کنیم؟
از طرفی هم اگر بخوایم توی ایران بمونیم، با این وضعی که دوستان دگرجنسگرا درست کردن، من نه میتونم ادامه تحصیل بدم و نه میتونم با عشقم از زندگی لذت ببرم. یه زندگی سگی! که اون هم به نوعی سخته. بخصوص اگه بخوای مثلاً برای دوستان و آشنایان وانمود کنی که این آقاهه که باهات زندگی میکنه یکی از رفقای کاری یا دانشگاهیته و توی عمرت همیشه فاصله مطمئنه نیم متر را  باهاش رعایت کردی و میکنی و خواهی کرد. :دی
فکرشو که میکنم هم حالم به هم میخوره.
هرچند اگر من مثلاً برم کانادا میتونم اونجا بصورت رسمی ازدواج کنم، ولی الآن که توی ایران هستم. فعلاً که معلوم نیست تا کی ایران هستم. نباید یه فکری برای الآن بکنم؟

۸ نظر:

  1. ..خب جواب خودتو توی قسمت آخر پستت دادی!..باید فعلا با شرایط کنار اومد..نه فقط توی ایران..بلکه هر کجای دنیا که بخوای بری!..اول باید اونی رو که میخوای پیدا کنی!..
    روی ازدواج خیلی تاکید میکنی..اما اگه روی عشقی که پیدا کردی مطمئن باشی با همون پیوند دلی که گفتم نیازی به تشریفات و وانمود کردن نیس که با مراسمی مال خودت بکنیش!..اینجا میتونی راحت تر برنامه ریزی کنی!..
    درک میکنم همه اینایی رو که میگی..اما رفتن به هر کجای این دنیا اونم با شرایط ما زیاد کار ساده ای نیس!..مطمئنا باید خیلی چیزارو از دست بدی تا به یه سری چیزای دیگه برسی..اما شدنیه و شیرین!.. :-)

    یوسف

    پاسخحذف
  2. مرسی حسین .. خوبم ..
    هی .. ما هم هستیم ..
    نوچ .. باهات موافق نیستم .. :))
    ببین ، همون اول گفتم .. اینکه من در مورد خارج از کشور چه نظری دارم فقط و فقط نظر خود منه .. اما حالا که بحثو آوردی جلو خب صحبت می کنم
    آره .. قبول دارم .. اونجا همه چیز روی حساب و کتاب و تعقله .. تا اینجاش درست .. اما اون احساسی که من توی مردم خودمون می بینم به نظرم تو هیچ کشور دیگه ای نمی تونه باشه ..
    اینکه میگی ما راه رو گم کردیم هم قبول .. اما چندان هم به بیراهه نرفتیم .. خیلی وقتا آدم بجای حل شدن مشکلش احتیاج به یه همدردی داره .. خود مشکل بهانه اس ..
    ببین حسین ، ایرونی ها یه جاهایی رو به بیراهه رفتن ، اما قبول کن ملتای خارجی هم کم به بیراهه نزدن .. تعریف آزادیه یه همجنسگرا از دید به فرد مثل انگلیسی چیه ؟
    اینه که کمپین رنگی تو خیابونا راه بندازن ، با شورت و بدون شورت تو خیابونا راه برن . کسی هم بهشون نگه بالا چشمتون ابروه ..

    پاسخحذف
  3. حالا به پست خودت یه نگاهی بنداز .. تعریف خود تو از آزادیه همجنسگراها چیه؟
    اینکه ازدواج کنی با اونی که دوستش داری و عاشقشی .. با هم برین .. با هم بیان .. تو خنده ها و شادی ها شریک باشین .. و خیلی چیزای دیگه(البته اون چیزی که من از پستت برداشت کردم)
    بله .. خارج از کشور واسه تحصیل خیلی خوبه .. واسه پیشرفت خیلی خوبه .. واسه خیلی چیزای دیگه هم خوبه .. اما واسه زندگی کردن خوب نیست ..
    من ترجیح میدم مخفی ازدواج کنم ولی تو ایران باشم تا اینکه آزادانه و بی بند ازدواج کنم ولی میون یه سری آدم غریبه ..
    باز هم میگم .. اینفقط و فقط عقیده ی منه و چیزی نیست که بخوام تعمیمش بدم به همه ..

    پاسخحذف
  4. خب این چه ربطی به سبک ایرانی داشت؟من فک کنم سبک ما یه سبک منحصر به فرده.

    پاسخحذف
  5. به مهرزاد
    خوب منظورم از ازدواج به سبک ایرانی اون نوع از ازدواج همجنسگرایانه است که باید در اون ملاحظات شرایط زندگی در ایران را در نظر بگیری
    با من موافقی؟

    پاسخحذف
  6. باید سوخت و ساخت. چتر رنگین کمونی کلا قشنگه حتی اگه واسه سنین زیر 9 سال باشه.

    پاسخحذف
  7. مطلب جالب و شسته رفته ای بود. راستش این موضوع الان دغدغه اصلی من شده. گل مریم

    پاسخحذف