امروز یکی از دوستان از من پرسید: حالا واقعاً گی هستی؟؟
گفتم: آره. چطور مگه؟
گفتم: آره. چطور مگه؟
برگشت گفت: خاک تو سرت // خدا اونقدر به انسان کرامت داده که زن را براش آفریده، برات متأسفم
من هم حقیقتش بهم بر خورد. گفتم: جدی میگی که برام متأسفی؟ نکنه خودت را فرستاده خدا میدونی. از کجا میدونی که گیها هم از زیباییهای خلقت نیستن. اگه میخوای من را قانع کنی دلایل احساسی برام نیار، من مدتهاست که فقط دنبال دلایل منطقی هستم مثلاً اینکه شاعر گفته «کیر را از بهر کون گرد و مدور ساختند ... گر برای کس بدش همچون تبر میساختند» خیلی برای من منطقیتر از اون حرف توئه که میگی گیها بخاطر خدا و کرامت انسانی محکومند.
بهتره اصلا با این جور آدما بحث نکنی..چون جوابی اونها رو قانع نمیکنه!!
پاسخحذفیوسف
یوسف جان از اظهار لطفت ممنونم
پاسخحذفولی برای من این سؤال وجود داره که تا کی؟ تا کی باید از بحث کردن با اینجور آدمها اعراض کنیم؟
منظورم را اگه بخوام دقیقتر بگم اینه که برای یکی مثل من که یه کامینگاوت نصفه و نیمه کرده و الآن حداقل ۱۵ نفر بجز دوستان هماحساس میدونن که من گی هستم و هر از چندگاهی هم این عدد اضافه میشه، خیلی دور از انتظار نیست که با همچین آدمهایی روبرو بشم. البته بماند که من دوستانی بسیار مذهبی داشتم که انصافاً خیلی با متانت و دوستانه باهام برخورد کردن، یعنی حتی به روی خودشون هم نیاوردن که تو خیلی بدی، فقط چند تا سؤال کردند و نهایتاً گفتن که نمیتونن درک کنن، ولی از اون به بعد انگار نه انگار که حرفی در این مورد زده شده.
چیزی که انرژی آدم را میگیره اینه که یه عدهای کرم که در حد سوسک مرده هم شعور ندارن میان و اینجوری به آدم میگن.
بنظرم ما همجنسگراها چه بخوایم و چه نخوایم یه روزی در مواجهه با این افراد قرار میگیریم. اون موقع چه باید کرد؟