جمعه، آذر ۱۲، ۱۳۸۹

کاش تموم بشه

واقعاً حالم بده
خیلی خیلی حالم بده
چشمام خیس اشکه که دارم مینویسم
دیگه طاقتم سر اومد
مگه دست خودم بود که همجنسگرا بشم؟؟
چرا هیشکی درکم نمیکنه؟
چقدر بهم تیکه میپرونید؟
حالا که تیکه میپرونید دیگه چرا دلم را میشکنید
نمیدونم چرا عاشق هر ابلهی که میشم دگرجنسگرا از آب در میاد

اصلاً شما به گور خودتون خندیدین که از ما همجنسگراها تقلید میکنید
اصلاً شما غلط میکنید که کنار من میخوابید
میشه دیگه بس کنید؟
حالم از این جامعه به هم میخوره

میخواستم بگم حالم از خودم هم بهم میخوره که دیدم، نه، من که گناهی نکردم
از این به بعد با هیچ پسری دوست نمیشم مگه اینکه مطمئن بشم همجنسگراست
اینطوری بهتره
دیگه مورد تمسخر واقع نمیشم